دفتر خاطرات منو عشقم

خانـ ه لینـ ک ایمیـ لـ پروفایـ لـ طـراح

دوشنبه 93/9/17

 

اون روز توی پارک نزدیک مترو وایستاده بودی منتظر من که من بهت رسیدم و دست دادیم

 

شروع کردیم قدم زدن خیلی روز خوبی بود تو کل راه همش سر به سر هم میذاشتیم

 

تا رسیدیم پارک همیشگیمون پارک اون روز یکمی شلوغ بود من تا نشستیم شیطونیم گل کزد

 

خودکار قرمزمو در اوردم از تو کیفم میخواستم یه کارایی رو دستت انجام بدم عشقم ولی تو هی دسستتو

 

بهم نمیدادی اخر سر به هر زحمتی بود دستتو گرفتم دسته خودمم چسبوندم به دستت جوری که بغل

 

دستامون بهم چسبیده بود بعد یه نصفه قلب رو دست تو کشیدم اون نصفشم رو دست خودم وقتی کارمو

 

دیدی کلی بهم خندیدی بعدشم یکم دیگه سر به سر هم گذاشتیمو برگشتیم سمت خونه ...

 

وقتی رسیدیم خونه تا عکسه قلب رو دیدم سریع ازش عکس گرفتم تا پاک نشه حسینم

 

 

شبم از تو خواستم که عکسه دستتو واسم بفرستی زندگیم اول گفتی داره پاک میشه ولی به خاطر

 

من پررنگش کردی و عکسشو برام فرستادی

 


 

منم سریع رفتم با گوشی عکس دستامونو بهم چسبوندم و قلبای نصفه رو بهم چسبوندم

عکیو که دیدی کلی ذوق کردی عشقم

 

اینم یکی از دیوونه بازیامون عشقم

 

مرسی که کنارمی زندگیه من عاششششششششقتم حسینم

 

 


برچسب‌ها: ... ادامـ ه حرفـامـ ...
♥ 2 / 10 / 1393برچسب:, ساعت 4:41 PM بـ ه قـلمـ asheghe difune


طراح : صـ♥ـدفــ